وقتی به هنرمندان فکر میکنیم، معمولا به مهارت، خلاقیت و بینش آنها توجه داریم. در ذهن ما، هنرمندان مشهور غالبا روی پایههای نبوغ قرار میگیرند و عمدتا از بقیه افراد جدا میشوند.
هنر در افراد دارای معلولیت نشان دهنده حرکت به سمت خود مختاری در عرصه فرهنگ است. هنرمندان دارای معلولیت آگاهانه در حال تغییر شکل افکاری هستند که همیشه از آنها چنین انتظاری را ندارند.
ون گوگ، گویا، ماتیس، میکل آنژ، کریستی براون و...نمونه هایی از بسیاران است تا رسیدن به فضه ریاضی ها، فاطمه نصرآبادی ها و ....
در بین افراد دارای معلولیت، هنرمندانی وجود دارند که سعی میکنند محدودیت و معلولیت را از خود بزدایند. هنرمندانی که شرایط خود را پذیرفتهاند، با خود کنار آمدهاند و با هنر خود باعث افتخار میشوند.
درگیر شدن با هنرهای مختلف میتواند در روند شکل گیری هویت موثر باشد. چه بسیار افرادی که در سرتاسر جهان، که با رسیدن به این نکات مهم، با وجود محدودیتهای مختلف از نظر جسمی، توانستهاند بر همه سختیها فایق آمده و نام خود را در شکل گیری هنری تازه به معرض نمایش بگذارند. این افراد همواره برای همه مردم دارای ارزش و فخر بسیار هستند و آثارشان باعث لطافت روح و آرامش روان آنها است چون من وشما که به واسطه هنر دوستان معلول خودمان به وجودشان میبالیم.
جامعهپذیری و اجتماعپذیری افراد دارای معلولیت اولین کارکرد هنر است و باعث میشود افراد معلول، اجتماعی شوند. دومین کارکرد هنر رسیدن به خودباوری و اعتمادبهنفس بهعنوان شهروند خلاق و هنرمند است که میتواند به توانایی این افراد و تأثیرگذاری آنها کمک کند.
خود شکوفایی و کشف استعداد و زمینه بروز توانمندیها یکی دیگر از مقولههایی است که باعث میشود توانمندی مغفول مانده معلول بروز پیدا کند.
باتاکید بر موارد مطروحه، کاشان با داشتن جایگاه های پرورش استعدادهای معلولان ،چون «موسسه کاشانه مهر»، «موسسه توانبخشی هاجر»، انجمن نابینایان وکم بینایان و دیگر جایگاه ها، ثابت کرده که مهمترین کارکرد هنر این است که زمینهای برای از خانه بیرون آمدن افراد دارای معلولیت با استفاده از هنر فراهم کند. حالا من وشماییم ورسالتی بلند وسترگ، چرا که این افراد با توجه به نیازهایی که دارند مطالبات زیادی هم دارند و این مطالبات باید، تاکید میکنم «باید»، مطلوب ماباشد. امروز کاشان محور تفاخر در عرصه هنر معلولان اعم از رشته ها وگرایش های مختلف است، هنری در مسیر والایش و شیوه بیان مطالبه اثربخش، فراگیر و با حضور خود افراد دارای معلولیت، که اثرپذیری آن را بیشترخواهد نمود.
به نظر می رسد قدرت تاثیرگذار رسانه به عنوان رکن رکین توسعه، در سپهر برنامه های بلند مدت خود، میتواند استعلای این نگاه را ارمغان آور، آنگونه که از رسانه های منطقه فرهنگی کاشان _نه فقط در یک هفته منتسب بدیشان بل در همه ایام تقویم _انتظار می رود که ایفای نقش نمایند.
یاد خبرنگار معلول ودوست بزرگوارم رضا بهار سبز، که می گفت: « اگر شهری یا جامعه ای ساختیم که در آن حقوق افراد دچار معلولیت هم رعایت شده بود، کسانی که ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه را می سازند و به بیانی بزرگترین اقلیت محسوب می شوند، شک نکنید که حقوق همه افراد دیگر هم در آن رعایت شده است. ».
گاهی در برابر هنر عزیزانمان، ما مردم، معلول تلقی می شویم.ما به واقع به نوشتن و گفتن واقعیت ها نیازمندیم. تنها این گونه است که تغییر اتفاق می افتد نه با عضویت در بایا و نه هیچ بیراهه ی دیگری.
این هفته فرصت مغتنمي است براي ارج نهادن به تجارب و توانايي هاي هم نوعاني كه با معلوليت هاي گوناگون دست و پنجه نرم مي كنند ، به نوعی برنامه ای است برای بازبینی در اقدامات انجام شده و نیز وعده داده شده مبتنی بر کنوانسیون حمایت از حقوق معلولان جهت احیاء حقوق معلولان و اصلاح نوع نگرش عمومي نسبت به پديده معلوليت در جامعه.
روز وهفته معلولان باعث شد تا نگاهی دیگرگونه به این حوزه داشته باشم و تمام قامت خدمت همه هنرمندان معلول که بسیار از ایشان یادگرفته ام و ایضا هنرمندان شهرم که پایمردانه در تعلیم وآموزش صاحبان ویلچرهای در مسیر کمال، کوشیدند ،ادب کنم و درود و احترام پیشکش نمایم.
شاید روزی برسد که بلند بگوییم: در کاشان هنر نقش گرفت و معلولیت رنگ باخت...
حتما کزاین غمان برسد مژده بهار
گر سالکی به رسم امانت ، وفاکند