کربلا و اربعین جغرافیای دل ها شده است و همه دنیا را از عشق و نور بی مثالش متحول کرده است آنگونه که همه هستی جیره خوار حسین است.
به گزارش خبرنگار پورتال خبری کاشان/ همراهان زایر، مخاطبان گزارش های اربعین غروب جمعه 12 آبان96 مطابق با14 صفر 1439هنگام گلبانگ محمدی و علوی اذان وارد نجف اشرف شدم.
نجف اشرف علاوه بر حرم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت آدم ونوح مدفن علمای بزرگ تشییع است.
عالمانی که پس از سال ها مجاهدت در راه ترویج مذهب حق علوی در پایان کار خود نیز پناهنده قبر امیرالمومنین شدند تا به برکت بدن مطهر مولا از سوال و فشار در امان باشند.
مقدس اردبیلی، علامه حلی، شیخ محمد مهدی و احمد نراقی، شیخ مرتضی انصاری، شیخ محمد اصفهانی کمپانی، آسید مصطفی خمینی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید ابوالقاسم خویی با فرزندان، سید محمد کاظم یزدی، سید محمد فشارکی، سید عبدالباقی خاتون آبادی، سید محمد باقر بن محمد باقر هزار جریبی، شیخ محمد بن فضل شریانی و تعدادی بسیار دیگری از علما در حرم امیرالمومنین علی علیه السلام مدفون هستند.
از کنار وادی السلام بزرگترین قبرستان دنیا در شمال شرق نجف که علاوه بر مرقد هود و صالح علمای زیادی از جمله سید علی قاضی تبریزی در آن مدفون است به طرف حرم حرکت کردم.
روایات متعددی بیان کرده است مومنی که در خاک نجف دفن شود از سوال نکیرین معاف خواهدبود.
وادی السلام ومواکب عراقی را که با شور و اخلاص وصف ناپذیری از زایران پذیرایی می کنند پشت سر گذاشتم تا به باب شیخ طوسی رسیدم.
ازدحام جمعیت زن و مرد به اندازه ای بود که باید قدم قدم و به سختی از بین آنها عبور می کردی.
باب شیخ طوسی تا باب قبله را دور زدم تا به باب فرج رسیدم و از این محل وارد صحن حرم شدم.
قبه طلایی حرم در آسمان آبی با شمسه زيبايي كه بر سر آن می درخشید بر خورشید فخر و مباهات می کرد و از تابش انوارش دلت را مصفا می کرد.
از شبستان حضرت زهرا سلام الله علیها با تلاش فراوان از لابه لای جمعیت خودم را به داخل روضه منوره و نزدیک ضریح مطهر رساندم.
زیارت شیرین و دلچسبی با دعا و مناجات و ذکر نام و یاد همه عزیزان بر صحیفه دلم تابید و قلبم را جلا داد.
روایات متعددی در مورد فضیلت زیارت حضرت علی علیه السلام است که در یکی از این احادیث امام صادق علیه السلام می فرماید" هر کس جدم امیرالمومنین را زیارت کند خداوند در برابر هر قدمی که در این راه برمی دارد برای او حجی مقبول و عمره ای پسندیده می نویسد ".
یک شب بیتوته در نجف اشرف در منزل سید موسوی در شارع رسول که با همسر و فرزندانش از دل و جان مخلصانه و صادقانه از زایران اربعین پذیرایی می کنند و حتی لباس زایران را می شویند گفتار وصف ناپذیری دارد.
مشاهده این همه شور و شعور علوی در خدمت عاشقانه و بی منت خانواده های عراقی به زایران کربلا حال و هوای روحی و قلبیت را متحول و منقلب می کند.
زیارت مولي الكونين در نجف اشرف را تا ظهر روز شنبه 13 آبان با مهر شیرین علوی جرعه نوش قلبم کردم و از حیدر کرار برای آغاز پیاده روی اربعین حسینی با تبرک به نام مادرش جناب فاطمه بنت اسد و همسرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدد خواستم.
پس از اقامه نماز ظهر یا علی گفتم قدم در مسیر عاشقی نهادم.
تیغ آفتاب جلوی پای زایران نور می ریخت و گرمای ظهر نجف عطش را برایت معنا می کرد.
باید پنج کیلومتر می رفتم تا به نخستین عمود در طریق کربلا از نجف اشرف می رسیدم.
موکب های عراقی قدم به قدم با آب، چای شیرین، قهوه، شربت، شیر، میوه، نهار و رطب از تو پذیرایی می کنند.
آنچه که وجه مشترک تمام موکب های عراقی است و دلت را می شکند و آسمان چشمانت را بارانی می کند گهواره سبز علی اصغر طفل رضیع کربلا بزرگترین حجت حقانیت و مظلومیت سیدالشهدا در عاشورا و باب الحوایج کربلا است.
شیرخواره رباب بزرگترین حجت حقانیت و مظلومیت سیدالشهدا در عاشور است که بلندترین فریاد حسینی را از کربلا تا قیامت در همه زمان ها و مکان ها طنین انداز کرده است تا گواه محکمی بر ظلم و ستم یزیدیان و بطلان آنها در سراسر تاریخ شود.
دیدن صحنه های شورانگیز و شعورآفرین این راه را نمی توان با زبان واژه ها جامه کلام پوشاند و تشریح کرد.
هر چه هست همه شور و شعور و شکوه معنوی، عشق بی مثال، عاشقی عشاقی که حتی با سخت ترین شرایط در حرکت هستند بی دلیل نیست که گفته می شود اربعین پیش درآمد ظهور و قیام مهدی آل محمد است، اینجا همه همراه و همدل و یار یکدیگرند و در امنیت و محبت و مهربانی و سخاوت و کرامتی بی نظیر درخدمت همدیگر سرمست و شاداب از این همه تعامل و ارتباط صمیمی هستند.
پذیرایی مخلصانه و عاشقانه برادران عراقی با کمترین امکانات و شرایط سخت از زایر ین هزاران شرح بی نهایتی است که بالاترین و بیشترین تاثیر و سازندگی انقلاب روحی و معنوی را بر تو دارد.
چگونه توصیف کنم حال پیرمرد زایر ایرانی راکه با كمر خمیده و صدایی لرزان و سرشار از عشق و محبت و تمنا زمزمه زیبای چاووشی کربلا را در مسیر طنین انداز کرده بود و قلبت را می لرزاند.
چه بگویم از همه هستیکودک عراقی که با تمام بضاعتش یک لیوان آب سرد در دست به زایران تعارف می کند می گوید آب سرد بخورید و بگویید سلام بر حسین عطشان.
بيان همه محبت پسر بچه عراقی را که یک ظرف کوچک یکبار مصرف آب معدنی را سوراخ کرده و آرام آرام قطرات آب را بر صورت زایران می ریزد تا خنکای محبت و سخاوتش را بر دل بنشاند دل ها را تکان می دهد.
دختربچه های عراقی سر راهت ایستاد ه اند و تورا با عطر معطر می کنند.
طفلی دیگر سر راه زایران ایستاده و دستمال کاغذی در دستان زایران می گذارد.
جوانان عراقی که با پاشيدن مخلوط عطر و آب بر صورت زایران خنکا و عطر گرمای محبت و مهربانیشان را بر سر و صورت زایران می ریزند.
سیراب کردن زایران با شربت، قهوه، آب میوه توسط مواکب عراقی کام زایران را بیشتر از آنکه از ترنم آب خنک کند مهر و محبت علوی را در قلب های زایران همه ملیت ها جاری می کند.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست این حسین با دل های عاشقان چه کرده که خرد و کلان را جرعه نوش جام الستش کرده است تا سرمست از می ناب اربعین زیباترین، شيرين ترین، معنوی ترین و روحانی ترین لحظات زندگیشان را در طریق کربلا ثبت کنند.
خدايا امروز زایران را این همه احترام می کنند، خوش آمد و خیر مقدم می گویند، پذیرایی می کنند، حتی لباس هایشان را می شویند و شب ها زایران را در خانه هایشان اسکان می دهند و با صمیمانه ترین رفتار محبت آمیز از آنها پذیرایی می کنند.
این همه محبت و پذیرایی و خوش آمدگویی ذهنم وقلبم را متوجه یک مساله می کند و آتشی را در دلم شعله ور می کند خدايا این جماعت کجا بودند روزی که حسین دست زن و بچه اش را گرفت و راهی طف ماریه و دشت نینوا شد.
اینها کجابودند آن روزی که عمه سادات دست رقیه را گرفت و رباب اصغرش را در آغوش کشید و با مولایشان اباعبدالله و علمدارشان عباس بن علی راهی قاضریه شدند.
رباب روزی که راهی کربلا شد نمی دانست که گهواره آرزوهای کودکش را بر سر نی تکان خواهد داد.
خدايا این جماعت آن روز کجا بودند تا قطره آبی برای اصغر بیاورند تا حنجرش از تیر حرمله لعنت الله علیه سیراب نشود.
کجا بودند اینها تا رقیه را بغل کنند و نگذارند بر خار مغیلان بدود و گوشوار از گوش دخترکان بکشند.
خدايا اینها کجا بودند تا نگذارند عمه سادات بر محمل بی جهاز سوار شود و به اسارت رود.
کاش اینها بودند و نمی گذاشتند لشگر عمر سعد به خیام حرم حمله ور شود و دختران و زنان آواره صحرا و بیابان و درندگی گرگ صفتان یزیدی شوند.
این نجواها آتش دلم را مشتعل کرد و جانم را سوزاند و سیلاب اشک را روانه چشمانم کرد در هر بلور اشکی نام عزیزان و ملتمسین دعا درخشید و زلال و استجابت گرفت و جان و جسمم را جلا داد.
این نجواها باطنین مراثی و نوحه های شورانگیز و حماسي میثم مطیعی، حاج محمود کریمی، بنی فاطمه و باسم کربلایی از مواکب با نوحه معروف "هله بیکم یا زوار هله بیکم/تزورونی اعاهدکم" که یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دید حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را برای زوار اربعین می خوانند صبح که از خواب برخگاستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعدا توسط آقای باسم کربلایی مداحی می شود سراسر وجودم را نور و تمنا و شور حسینی کرد.
نوحه باسم کربلایی را بخوانید و قدم به قدم با ما کربلایی شوید:
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
▪️
تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم
میدانید که من شفيع شمایم
▪️
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
▪️
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
▪️
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
▪️
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
▪️
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
▪️
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
▪️
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
▪️
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
▪️
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
▪️
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪️
هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موع
حرمت متولی, [۰۵.۱۱.۱۷ ۱۳:۱۸]
د حاضر میشوید
▪️
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
▪️
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
▪️
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
▪️
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
▪️
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
▪️
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪️
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
▪️
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
▪️
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
▪️
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
▪️
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
▪️
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
▪️
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
▪️
هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪️
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
▪️
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
▪️
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
▪️
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
▪️
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
▪️
هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
▪️
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
▪️
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪️
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
▪️
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
▪️
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
▪️
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
▪️
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
▪️
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
▪️
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،خوش آمدید.
تا شرح عاشقی از عمود یک وجودتان پربرکت از معرفت و معنویت و بصیرت حسینی باشید... یا زهرا