تقریبا تمام جناح های سیاسی کشور لااقل، اواخر عمر دولت دوازدهم و شخص حسن روحانی را یک دولت فشل و بی تدبیر قلمداد نمودند و حتی خود جریانات اصلاح طلب که باعث روی کار آمدن ان دولت بودند،نیز خواستار استیضاح و رای عدم کفایت سیاسی او در دوسال باقی مانده از دوره ریاست جمهوری حسن روحانی را در مجلس مطرح می کردند که باید گفت هدف سربسته و پوشیده اصلاح طلبان در آن زمان در واقع ناامیدی از عملکرد نا صحیح و بر آورده نشدن انتظارات آنان نبود بلکه سعی داشتند برای رسیدن به اهداف خود از این طریق کشور را به سمت بن بست سیاسی سوق دهند.
اما در آن زمان عده ای از جریانات و احزاب مخالف دولت هم زمزمه های دیگری نسبت به فعل و ترک فعل های دولت دوازدهم و اکثر وزرای کابینه آن داشتند و معتقد بودند که آنها عامدا با بازی در پازل دشمن رو به ترک فعل ها آورده اند.
زیرا طرح های براندازانه دشمنان علیه یک کشور که با همکاری نفوذی هایی که در مناسب بالای تصمیم گیری و اجرایی آن کشور قرار می گیرند باید دارای چندین شرط و عنصر عالمانه و عامدانه اما غیر محسوس باشد تا بتواند در میان مدت اثر وضعی خود را مطابق با طراحی دشمن ابتدا با نارضایتی عمومی سپس انتقاد، اعتراض، اغتشاش، آشوب و در فاز نهایی شورش به اسم انقلاب اما به منظور براندازی به وجود بیاورد.
پس اولين شرط حتمي براي بروز اين نوع انقلاب و توفيق در آن، وجود دولتی است كه خود را در انظار مردم بی اعتبار و رسـوا كـرده باشد؛ يعنـي با رفتارهایی مانند قوم و خويش بـازي، و گماردن نزدیکان سببی و نسبی در مناسب حساس و کلیدی، و سو استفاده آنان همراه با تصمیمات نا صحیح، اعتبـار و
حيثيت خود را در انظار ملت خود از دست داده باشد.
دومين عنصر ضروري بـراي برپـا شـدن انقـلاب هاي از این دست، وجـود اپوزسـيون متشکل و متحد و هدفمند است كه يك سلسله خواسته هاي برنامه ریزی شده اي را به ظاهر به سود جامعه مطرح و با ابزار رسانه ای با طرح شبهات و ابهامات گسترده در لایه های اجتماعي با تبلیغ ناکارآمدی مجموعه نظام یک کشور ان را پمپاژ می کنند
و سومین شرط وجود حمايت مـالي از خـارج یا از طریق سفارت خانه های کشورهای متخاصم به نفراتی است که قابلیت اثرگذاری کاذب بر ادراک و شناخت عمومی داشته باشند
شايد بتوان گفت رد پای توصیه به این روش و این نوع ترک فعل ها براي اولين بار توسط منوچهر گنجي دبير سازمان منحل شـده «درفـش كاويـاني» ا موضوع نافرماني مدني جهت براندازي نظام جمهوري اسلامی به صورت فنـي و مبسوط مطرح شد و دیده شد.
وي در سال 78 در شماره 434 نشريه ضد انقلابي نيمروز ،چاپ خارج از كشور نوشت: امروز نافرمانبرداري و جسارت سياسي بايد پايه و اساس مبارزات عليـه جمهوري اسلامي ايران را تشکيل دهد. که ابزار كار ان باید با بـرانگيختن مـوج مخالفـت ها، انواع عدم همکاري ها و ترک فعل ها باشد.
او در ادامه مي نويسـد نافرمـاني مـدني باید از طريـق اسـتفاده از حربـه و جنگ روانـي_ اجتماعي، اقتصادي و سياسي انجام گيرد. که اين مبارزات باید شامل انواع اعتـراض هـا،نافرمانبرداري ها، عدم همکاري ها، تحريم ها، كم كـاري هـا، اعتصـاب هـا بعنوان پیش زمینه و مکمل یکدیگر قرار گیرد.
نشريه نيمروز به بخش ديگري از اجراي پروژه نافرماني و اعتراض ها از جمله تهيـه و تکثيـر و پخـش تراكـت، شـبنامه، اعلاميـه و... نفوذ و رخنـه در درون دستگاهها و سازمانهاي حساس و بسيج منابع مالي و ارتباط با مخالفان خارج از كشــور از جملــه عمليــات های زيرزمينــي(تروریستی) در اجــراي طرح های براندازانه سياســي اشاره می کند.
که در این ميان باید گروههاي اپوزيسيون خارج نشین مردم ايـران را به نافرماني مدنی (اغتشاش و آشوب) تشويق نمایند؛ كه ازجمله آن تشويق ها ميتوان به تشـويق كنـار گذاشـتن حجاب، خواندن سرود اي ايران به جاي سرود ملي کشور ايران، حمل پرچم هـايي بـدون آرم جمهوري اسلامي، ايجاد ترافيـك در سـطح شـهرها، اسـتفاده از وسـائل پرمصرف در ساعت هاي اوج مصرف (مانند آب ، برق ، گاز ) خروج سرمايه ها و پس انـدازها از بانـك هـا اشـاره كـرد . که در صورت انجام این قبیل کارها این حرکات ميتواند تبديل به انقلاب هاي رنگي و يا شـکل هـاي ديگـري ماننـد شورش و براندازي در کشور شود.