فرهنگ، به منزلة مسير زندگي و يا عناصر برجسته مسير زندگي و نيز خصيصة متمايز كنندة يك جامعه از جامعه ديگر داراي«عناصر محبوب و دوست داشتني» است. فرهنگ داراي نمادها، اجزاء و عناصري است كه علاقه جامعه بومي و جامعه غير بومي را به خود جلب مي كند.
روز های سخت کم نداشتیم، اگر ضرورت محبوبیت به عنوان یک شاخص روزآمد مورد تاکید است،پس تعلل چرا؟! به عقیده بسیاری از نخبگان وفعالان فرهنگی کاشان، بی تردید، مکانیسم « فرهنگ ایرانی – اسلامی » در کاشان در پی پاسخ به خواسته ها و نیازهایی باید به وجود آید؛ اما چه خواسته ها و نیازهایی؟ از منظر آگاهان این عرصه، مهمترین خواسته پدیدآوردن فرهنگ ایرانی - اسلامی، تولید و تکثیر فرهنگ در میان اقشــار متوسط و رو به پایین جامعه است.
به عبارت دیگر تعیین طلب و مطلوب مردم به آنچه که مطلوب نخبگان و دلسوزان عرصه فرهنگ است. پس اگر بخواهیم خواسته مردم را طبق آنچه که درشاخص های فرهنگ، طبق خواسته تئوری پردازان این عرصه تغییر دهیم، بهترین مکانیسم تغییر درکاشان، فرهنگ ایرانی- اسلامی مبتنی بر شاخص های روزآمند و بازآفرینی شهری بر پایهه ی فرهنگ خواهد بود؛ یعنی اندیشه ای که « شماچه می خواهید را» درمقیاس انبوه یامشارکتی و جمعی به «آنچه که شهر ایرانی- اسلامی می خواهد » تبدیل می کند.
به پیوست چنین نگاهی و اندیشه ای شهروندان بومي کاشان، احساس آرامش و آسايش خواهن نمود و به نوعي حس عضو بودن يا دلبستگي به يك شهر به صورت عميق در آنان شكل خواهد گرفت و ازاین نقطه است که گام دوم شکل می گیرد و فرهنگ نشان و نمادي می شود كه «قدرت ترجيح يافته» شهر را منعكس مي كند، شهری در مسیر وسپهر فرهنگ ارزش محور و ارزنده.
با همين نگاه مي توان به اين سؤال اساسي در کاشان بعنوان شهری با آرمان «شهری مردم پسند» توجه خاص كرد كه چرا برخي شهرها از شاخص های « مردم پسندی » عميق، محلي، ملي و فراملي برخوردارند و برخي ديگر وضعيتي خنثي دارند يا به نام شهري غير مردم پسند شناخته شده اند.
در واقع کاشان مردم پسند راه حلی نخواهد داشت جز، استفاده از ظرفیتهای نخبگان فرهنگی مردم پسند، تشکل های ارزشمند مردم پسند، رفتارهای ارزش مدار و مردم پسند وهنرمندان والا ومرددم پسند که در میانه مردم ومیدان در تعاملي معنادار با آرمان های شهر کاشان هستند.
هزار و پانصد سال پيش آگوستين، بين دو شهر كه يكي را «شهر بهشتي» و ديگري را «شهر زميني» نام گذاشته بود، تمایز قایل شد، شهر بهشتي را شهر مقدس، شهر معنوي، شهر ايمان و ديگري را شهر ناپاكي و پليدي مي دانست.
اين تمايز همچنان در شهرهاي باهویتی چون کاشان هم وجود دارد، در واقع شهر ابعاد غير الهي و الهي پيدا كرده است. سپهر رستگاری کاشان، باید رسیدن به شهر خدا باشد. شهري كه در آن «انسان» محترم است، «ارزشها ومیثاق ها» در امانند و حريم فردي انسان و يا حريم خانوادگي افراد ارزشمند است.
شهري كه تنفس هوا و اندیشه ارزش محورو مردم مدار، زندگي آسان و آرام براي ناتوانها و از كار افتاده ها، فقیر و بی بضاعت، پيرمردان و پيرزنان و حتي زندگي با نشاط براي جوانان در آن تدبير شده است.
کاشان با عبور از سندروم «نقض توجه»و تاکید دوباره بر فضیلت های فراموش شده رفتار فرهنگی می تواند دوباره، شهر ی مردم پسند شود شهری در مسیر شهر خدا.
حسین باغ شیخی
6خرداد1400