چه عیدی بالاتر از این ابتدای متعالی؟! چه جشنی دلنشینتر از تبسم به روی دقایق فطر؟! و پايان ضيافت سي روزه دستانِ بی نهایت خداوند، سفره مهمانی یک ماهه را جمع می کند تا گستره ای نامتناهی را بر اشتهای انسان، عرضه دارد. سایبان مهربانی خداوند؛ گسترده تر خواهد شد و روشنای همیشگی هدایتش، تداوم خواهد داشت.
یا اهل الکبریاء و العظمه!
اکنون که خورشید عید سر میزند، چشم انتظاریم تا از جود و جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابیم که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالمان. دستمان را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود شروع کنیم و عيد فطر پاياني براي شروع باشد.
میخواهیم حسن ختام میهمانی ات، ابتدای آشنایی تازه مان با تو باشد.
بارالها! عید ما را، میهمانی خداحافظی با ملکوت قرار مده که ما برای ادامه تحصیل تو، امروز را قرار داده ایم تا برای معراج روحمان، پلکانی از روزهای عمرمان بسازیم. چه شیرین است رسیدن به بام رضایت تو، آن هنگام که زیر آسمان، در قنوت نماز عیدمان دست نیازمان را پر از شفقت میکنی و ما را تهیدست باز نمیگردانی! میدانی که دستاویزی جز تسبیحات فاطمه علیها
سلام در تعقیبات نمازهایمان نداریم که از تهیدستان، جز وام گرفتن از آبروی محمد و آل او کاری بر نیاید.
بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که امید من به بخشش اوست
و رمضان مجالي براي پرواز بود.رمضان، ماه میهمانی آن یکتایِ کریم، بار سفر بست و از دیار روزمرگیمان کوچید؛ چون بهاری که در انتهایِ فصلِ سحرانگیز رویش، بوستان های سبز و خرم را به قدم هایِ داغ تابستان، وا می نهد. اگر چه دلتنگیم برای سفره ساده نان و خرمایش، برای برکتی که در خوانِ افطارمان سرازیر می کرد، برای سحرهایش که نجوای صمیمی خالق در لحظه هایش شناور بود، ولي
«عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت»
دلمان برای شبهای استجابت دعا تنگ می شود.
اکنون به مدد عبورمان از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیّت را آنچنان در سر داریم که بیدارتر از همیشه، می بینیمت. چه شیرین است طعم میوه های آسمانی تو...
خدایا چه دلتنگیم هم برای ماه، هم برای ماه و هم برای ماه...!!!
طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق و استشمام رایحه معطر "فطر" برفطرت پاکتان مبارک.
اللهم تقبل منا