ناب ترین لحظات معنوی و زیباترین ایام ولیالی اربعین را در مشایه نجف اشرف تا کربلا با تک تک سلول های بدنم درک و حس و ثبت و ضبط کردم.
به گزارش خبرنگار پورتال خبري كاشان از طریق الی کربلا ، در روز شنبه پنجم آبان ماه۹۷ برابر با ۱۷صفر المظفر ۱۴۴۰ هجری قمری چهارمین آخرین روز پیاده روی از عمود ۱۰۶۹ تا ۱۴۵۲ در طریق الی الکربلا به عمود ۱۳۱۰ موکب سیده خوله بنت الحسین رسیدم نشستم تا لختی استراحت کنم که ناگهان کودکی را دیدم با کوله کوچکی جلوی پدرش راه می رود و اجازه نمی دهد پدرش او را بغل کند یا کوله اش را بگیرد. سریع به طرفشان رفتم از شکل و لباس هایشان شناختم پاکستانی هستند به انگلیسی با پدرش صحبت کردم نام کودکت چیست و چند ساله است گفت علی سه ساله میخواهد حتماً خودش با پای خودش پیاده بیاید و کوله کوچکش را نیز خودش بیاورد.
از علی وپدرش جدا شدم راه را ادامه دادم به ساعات غروب نزدیک می شدم مرد دوچرخه سواری را دیدم که در سایه افق دوچرخه در دست در انبوه جمعیت زایران مسیر را پیاده طی می کرد.
سریع خودم را به مرد دوچرخه سوار رساندم سلام و خداقوت و قبولی زیارت گفتم و خواستم خود را معرفی کند.
گفت حبیب عرب از هیات دوچرخهسواری شهر تبریز هستم با دوچرخه از ایلام مرز مهران در مدت ۸ روز تا نجف اشرف رکابزنی کردم و از نجف تا کربلا را فقط به عشق و احترام امام حسین و ابالفضل علیهما السلام بدون رکابزنی پیاده در حال طی کردن هستم.
این دوچرخهسوار تبریزی با تاکید بر اینکه سومین سفر اربعین را خاطره می کند گفت رکابزنی بین المللی به کشورهای ارمنستان و ترکیه نیز داشتم.
وی پیام اربعین را عشق به حسین دانست و گفت: فقط و فقط عشق به حسین است که همه زن و مرد را با این شرایط به کربلا و زیارت پیادهروی اربعین می کشاند.
آری فقط عشق به حسین است که همه را آواره کوه و بیابان و در و دشت می کند و تو را دیوانه و شیدای آن می کند.
مسیر را هروله کنان طی می کردم تابلو به طرف مرقد امام حسین قدم هایم را تندتر کرد و سرعت گرفتم.
شهر کربلا مملو از جمعیت بود اقدامات امنیتی شرطه کربلا به شدت اجرا می شد و جمعیت مسیر را به طرف حرم ابالفضل هدایت می کرد.
هرموکبی سینه زنی می کردند و هرکسی در بین راه اشک می ریخت و با خود به زبان های فارسی، ترکی، آذری، عربی، هندی و پاکستانی نجوایی عاشقانه داشت هر چه بود عشق ورزی و دلدادگی
رسیدم به اولین تفتیش خیابان روی حرم عباس به سختی از میان جمعیت با کوله پشتیم عبور کردم و به جلو می رفتم.
ناگهان دو گلدسته طلایی در بوم چشمانم قاب شد و ذکر السلام علیک یا ساقی العطاشی بر زبانم جاری شد
السلام علیک یا قمر العشیرة یا ابالفضل العباس یا عباس بن علی علیهماالسلام
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
السّلام ای سرزمین کربلا
السّلام ای منزل و مأوای ما
السّلام ای وادی دلجوی عشق
وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السّلام ای خیمه گاه خواهرم
قتلگاه جانگداز اکبرم
کربلا گهواره اصغر تویی
مقتل عباس نام آور تویی
آمدم آغوش خود را باز کن
بستر مهمان خود را ساز کن
نماز جماعت مغرب و عشا را جلوی حرم عباس بن علی علیه السلام اقامه کردم و به طرف بین الحرمین رفتم.
بین الحرمین مملو از جمعیت زایر و هیأت های سینه زنی مواکب عراقی بود
یکطرف گنبد عباس یک طرف گنبد امام حسین در بهشت زمین متحیر خورشید و ماهم
یک طرف حضرت شاه و طرفی حضرت
ماه
گردش دیده سر هردو مجدد زیباست
گر ندانی به کدامین حرم اول بروی
گر بمانی وسط این دو برادر زیباست
اینجا کربلاست پایان سفر پیادهروی اربعین ۹۷ غروب شنبه ۵ آبان ۹۷ برابر با ۱۷ صفر المظفر ۱۴۴۰ بین الحرمین
شهد شیرین زیارت گوارای وجودتان و معطر و متبرک به صلوات بر محمد و آل محمد