اقتصاد مقاومتی ادبیاتی است که در مقابله با تحریمهای بینالمللی وبرای بهبودی وضع اقتصادی وایمن سازی اقتصاد توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده است. هم اکنون اقتصاد ایران باید بر مبنا و اصول درستی گام نهد تا از این رهگذر بتواند بر تحریمهای بینالمللی فائق آمده و تهدید تحریم را به فرصت تبدیل کند. آن اصول و مبناهایی که اقتصاد ایران باید داشته باشد، ادبیاتی را به نام اقتصاد مقاومتی ایجاد کرده است. سیاستهای پولی و مالی باید در این ادبیات اقتصادی مشخص شده و همواره به این سۆال پاسخ دهیم که از سیاستهایی که انجام میدهیم به دنبال چه میباشیم.
اول باید شناخت درستی از اقتصاد ایران و مشکل اصلی اقتصاد ایران داشته باشیم. لذا در ادبیات اقتصاد مقاومتی اول از همه باید بدانیم مشکل اصلی اقتصاد ایران چیست؟
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که مشکل اقتصاد ایران، مشکل مديريتي میباشد؛ مشکلی که امروز خودش را در کاهش ظرفیتهای تولیدی، افزایش بیکاری و سوزاندن سرمایههای انسانی( تخصص زدایی به جای تخصص زایی) و انواع واقسام مشکلات دیگر نشان میدهد.
رهبر معظم انقلاب در فرمایشاتشان در روز اول سال 96 در مشهد مقدس فرمودند همه مشکلات با داشتن مدیران انقلابی, کارامد ومتعهد در کشور قابل حل است.
اگر گفته میشود چرا جلوی قاچاق کالا در این سطح گسترده گرفته نمیشود, اگر صادرات غیر نفتی مارشد خوبی نداشته است,اگر در طول سالیان دراز از منابع انسانی وغیر انسانی وسیع کشور به خوبی استفاده نشده است و... همه وهمه با داشتن لایه های مدیریتی لایق,قوی وانقلابی در همه سطوح وقوای کشورقابل حل است.
آنچه سبب شده است اقتصاد ایران نتواند تمرکز بر مشکل اصلی خود نماید به یک نوع عدم برنامهریزی یا به عبارت بهتر نوعی سردرگمی مربوط میشود. کسری بودجه دولت خود یک مشکل است، عطش روزافزون تولید به نقدینگی خود یک مشکل است، دلالی و سفتهبازی خود یک مشکل است، ضعیف شدن سیستم بانکی برای اعطای تسهیلات این نیز خود یک مشکل است و مشکل دیگر دریافت نکردن ارز از طریق صادرات نفت و مبادله تهاتری صادرات نفت است، این مشکلات خود چند مشکل دیگر را ایجاد کرده و بر دوام و عمق مشکلات قبلی نیز میافزایند، رکود , تورم و بیثباتی و ناامنی زاییده این مشکلات است که بر عمق مشکلات میافزاید.
شما نگاه کنید در طول این سالیان در دولتهای مختلف همه شعار کم شدن وابستگی به اقتصاد نفتی را مطرح کرده اند ولی اتفاقا در همه دولتهای اخیر وابستگی بیشتر شده است چرا چون برنامه ها غلط ومقطعی ویا سیاسی بوده است. بسیاری از سیاستهای مدیران مرهم چند روزه والبته خراب کننده آینده اقتصاد کشور بوده است. ، حال در برابر این همه مشکل, باز هم باید اینچنین عمل شود:
نرخ ارز را افزایش دهد تا به حساب خود نرخ ارز را تک نرخی کند؟ عرضهی ارز را افزایش دهد تا سفته بازی را کاهش دهد؟ به دنبال پوشش کسری بودجه خویش برآید و از صندوق توسعه ملی و اوراق مشارکت برای درآمدزایی استفاده کند؟ سیاستهای پولی را برگزیند و بانکها را چاق و فربه کند؟ سیاستهای مالی را در اولویت قرار دهد؟ شرکتهای دولتی زیانده را واگذار کند تا هزینههای خود را کاهش دهد؟ برای مبارزه با تورم واردات انجام دهد تا هم به حساب خود گرانی را کنترل کند و هم نیاز به هزینه تراشی برای خود را از طریق حمایت از تولید داخلی از بین برده و دل به درآمدهای گمرکی ببندد؟ و....
اینهاست که سبب میشود اقتصاد ایران هدف خود را گم کند و به جای آنکه روی علت اصلی تمام مشکلات تمرکز کند به نتیجهای که مشکلات آنرا ایجاد کرده است سرگرم شود.
در کشور ما علم , اساتید ومنابع مختلف وجود دارند ولی مدیریتی که به خوبی این ها را ترکیب کرده و با کمترین هزینه بیشترین سود را بدست آورد کمتر داشته وداریم که باید به این سمت و همچنین رسیدن به مدیریت یکپارچه، عملیاتی و هوشمند ودر یک کلمه انقلابی حرکت کنیم.
مشکل دیگر مدیریتی عرصه اقتصاد ما, برونگرایی ودر کنار آن رویکرد آدام اسمیتی به اقتصاد بوده است.تا مدیر ما چنین نگاه های ترجمه ای وغیر انقلابی به اقتصاد داشته باشد ما در اجرای همین سیاستهای اقتصاد مقاومتی که تنها راه نجات وپیشرفت کشور است ناموفق خواهیم بود که البته امیدواریم با عمل به فرمایشات رهبری عزیز در این خصوص شاهد چنین امری نباشیم.
والسلام
روح اله صنعتکار