در فصل جابهجایی خانه، حال خیلی از مستأجران چندان خوب نیست. افزایش اجارهبهای مسکن تخته گاز پیش رفته و اغلب مستأجران با پیشنهادهای سرسامآور صاحبخانهها روبهرو میشوند. آنها ناچارند یا با قیمتهای گزاف اجارهبها بسازند یا کفش آهنی به پا کرده و به دنبال خانهای متناسب با قد و قواره جیبشان، شهر را زیر و رو کنند.
اما این یک روی ماجراست، روی کمرنگتر ماجرا، وجود صاحبخانههای با انصافی است که بدون توجه به گرانیهای افسار گسیخته و حتی بدون در نظر گرفتن سقف افزایش مجاز اجارهبهای مصوب دولت، با ترازوی وجدان و انصاف با مستأجرانشان معامله میکنند. هر چند در کاشان تعداد این افراد کم نیست، اما چون گمناماند، پیدا کردنشان سخت است. از این رو از مغازههای مشاوره املاک کمک میگیریم. اغلب سراغ ندارند و معتقدند صاحبخانهها، تلافی گرانیها را سر مستأجران درآوردهاند و میگویند: «گشتیم نبود، نگرد نیست...» اما از آنجا که جوینده یابنده است؛ در جستوجوی چند ساعته از مشاوران املاک، یک صاحبخانه منصف به ما معرفی شدند.
خدا را خوش نمیآید مستأجرم را اذیت کنم!
یکی از مشاوران املاک، «خانم لیلا میرزایی » خانم 39 ساله را به عنوان صاحبخانه منصف معرفی میکند و میگوید: «این خانم یک مستاجر دارد که قیمت اجاره بها را به عهده خود مستاجر گذاشته است.
با خانم میرزایی قرار میگذاریم، خانم میرزایی از راه میرسد. وقتی متوجه میشود که حرف از انصاف و مردمداری میزنیم با لبخند میگوید: «من کار زیادی نکردم، خب به درآمد مستاجرها نگاه میکنم. بنده خداها مگر چقدر حقوقشان زیاد شده که با این گرانیها بخواهد اجاره خانه بیشتر بدهد؟! خدا را خوش نمیآید.
وی ادامه میدهد: «من کاری به اینکه اجارهخانهها چقدر گران شده ندارم، فقط به شغل و زندگی مستأجرم نگاه میکنم میبینم که با این گرانیها و خرج زن و بچه، نمیتوانند پول بیشتری بابت کرایه خانه بدهند. خب چرا اذیتشان کنم. خدا را خوش نمیآید!
خانم میرزایی و همسرش، جوانمردی را در حق مستأجرش تمام کرده و دلش نیامده در این بلبشو همسایهاش را جواب کند و دراینباره میگوید: «همه میگویند خب مستاجرت را بیرون کن و یک مستاجر نون اب دار تر بیاور ، ولی من راضی نمیشوم باعث آوارگی مستاجرم شوم و باید هوای هم را داشته باشیم.