نمایشگاه بین المللی کتاب در یک مسیر پر از پستی و بلندی، به عنصری مهم در جامعة مدنی ایران بدل شده و تاریخچهای پیدا کرده و هویت خاصی در فرهنگ مطالعه برای خود یافته است . سالها و زمانهایی را در خاطر داریم که بسیاری از مردمان مشتاق علم و دانایی و فرهنگ و ادبیات و هنر، با شروع به کار نمایشگاه، بدان هجوم میآوردند تا از قافلة دیدار و خرید کتاب واپس نمانند.
شاید بیان این مطالب و مسایل، نوعی فرافکنی یا نوستالژی به نظر برسد که از ناخودآگاه فردی و جمعی برون می تراود و بر صفحة کاغذ نقش میبندد. زیرا مشکلات اساسی و سیاسی که هم اکنون بر معیشت و نیازهای اولیه سایه افکنده، چنان است که اکثریت قاطع مردم ایران نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. کاهش درآمد، سقوط ارزش پول ملی، بیکاری و تغییر وضع زندگی به گونهای که فراعت و آرامش در آن جایگاه شایسته ندارد، ذهن و ضمیر انسان ایرانی، و کیفیت و کمیت زندگی شهروندان ما را متأثر ساخته است.
کیست که بتواند انکار کند و چیزی مهمتر از این امور را به مثابه اولویت زندگی برای تک تک افراد یا کل جامعه مطرح سازد؟ طبعاً همین مسایل نمایشگاه را نیز فقیر ساخته و آمار ناشران و شرکت کنندگان و بازدید کنندگان و چرخه مالی آن را نسبت به سالهای پیش به وضع کنونی سوق داده، به گونهای که در بسیاری از زمینهها کاهشی چشمگیر مشاهده میشود. درحالی که انتظار میرفت با فروکش کردن اپیدمی و محذورات همه گیری کرونا، دوباره شاهد هجوم و حضور مشتاقان کتاب باشیم؛ اما چنین نشد و چرا چنین نشد؟
به همه این موارد اضافه کنیم محل نمایشگاه و مشکلات آن را و.... بجز مکانت، چند استفهام دیگری هم هست؛ ازجمله اینکه سالهاست در این زمینه بحث میشود که نمایشگاه کتاب را باید از تصدی گری دولتها خارج کرد. اشتیاق از بین میرود و بخشنامه و مقررات منطبق با سلایق دولتهای جایگزین غلبه میکند. در نهایت موجب کنار نهادن یا کنارهگیری برخی یا بسیاری از ناشران و خدمات مرتبط با کتاب خواهد شد.
اموری که امسال و در این نوبت از نمایشگاه به وضوح قابل مشاهده و غیر قابل چشم پوشی بود. مشکلات ناشران و خریداران هم فراتر از آن است که با فروش آنلاین و حذف هزینة ارسال جبران شود، اگرچه قابل تأیید و تقدیر است. امسال غرفههای بسیاری نتوانستند معادل هزینه اجاره و اسکان را هم دست و پا کنند. دلایل تمام این مسایل باید شناخته و تحلیل شود تا در سالهای بعد این فروغ اندک رو به روشنایی گیرد و کتاب به زندگی مردم و اقتصاد کشور بازگردد. نمیشود با جمع کردن ناشران دولتی و شبه دولتی و خیریهها و نهادهای غیر خصوصی و بلاوجه و بیسابقه در فرهنگ، تنها با چاپ چند کتاب و داشتن پروانه نشر، جشنواره کتاب و نمایشگاهی قدرتمند برپا کرد. رقبایی در همین منطقه پیدا شدهاند که مجال و عرصه را میربایند و شاید ربوده باشند. در یک کلام؛ نکتهای که نباید از آن غفلت کرد، کاهش و نهایتاً رفع تصدی گری دولت است.
این بار سنگین اگر از دوش دولت برداشته و به اهلش واگذار نشود شاید در سالهای آینده، همین رونق اندک هم درکار نباشد و فقط هزینههای سنگین روی دست دولت بماند.
به هر روی با توجه به مصایب موجود ، تبریک خویش را پیشکش همه نویسندگان و ناشران فعال کاشان در نمایشگاه می نمایم و مساعی ایشان را قدر می دانم.کتاب های رونمایی شده دوستان نویسنده مبارکمان.