کربلا و اربعین بار عام سیدالشهدا برای تمامی بشریت از مسلمان و غیر مسلمان حتی گنهکاران و درماندگانی که از همه جا نا امید هستند راهی به سوی نور، روشنی، گشایش، نجات و رستگاری دارین است.
کربلا منزلگاه و ماوای عاشقان و دلدادگانی است که امیدشان از همه جا قطع شده است و راه نجاتی جز این کشتی نجات نمیجویند.
آری حسین چراغ هدایت ره گم کردگانی است که به این سراج منیر پناه میآورند تا از روشنیش خورشید جان برافروزند.
شهد شيرين لذت اعمال مسجد سهل قند و نبات مكرر در جانم بود که راهی حرم مقدس امیرالمومنین علی (ع) شدم.
از باب طوسی وارد شدم تقریبا یک دور طواف کامل حرم از این باب تا صحن ایوان طلا و بعد از آن صحن باب فرج ویژه ورود زنان را انجام دادم تا وارد روضه منوره شدم با قرائت اذن دخول وارد حرم شدم شکوه و ابهت آستان علوی وصف ناشدنی است.
ازدحام بانوان زیاد بود و من در این همه ازدحام و هیاهو غرق در نجوای گلواژههای مناجات و تمنایی بودم که بهار و گشایش آن بدست خیبر شکن علی مرتضی بود.
همراه با سیل جمعیت تا پای ضریح رسیدم دستانم چون شاخه طوبی سر به آسمان در شبکههای ضریح جوانه زد.
سلامی با تمام وجود و همه سلولهایم آمیخته با اشک و التماس و پنجرهای از تمنا و نیاز محضر حضرت پدر گشودم.
ازدحام جمعیت بانوان دوباره مرا چون موج به گوشهای دیگر از حرم در این ساحل نجات رساند.
دل و جانم از چلچراغ نور و معنويت زیارت مولی الموحدین میدرخشید و از زمين بر آسمانيان مباهات میکرد.
قرائت زیارت نامه امیرالمومنین(ع)، حضرت آدم و نوح و امین الله سیاره وجودم را متلالا کرد و ستارههای استجابت را در آسمان قلبم روشن کرد.
خواندن نماز زیارت نیز بعد از قرائت زیارت نامه اکسیر نور و حیات بر منظومه روح و جانم شد و به عشق و امیدی ناب منور کرد.
اما آنچه که در هر زیارت بواسطه آن طلب عنایت و کرامت ویژه حضرات معصومین را میطلبم ذکر نام شهیدانی است که امروز سبزی آرامش، سربلندی و آزادی زایر زیارت عتبات عالیات را از سرخی خونشان دارم.
ستاره پر نور و همیشه درخشان و ماندگار نام شهيدان مصطفی صدرزاده، مجيد قربانخانی، عباس آسيمه، محمود رضا بيضايی، بابک نوری هریس، احمد محمد مشلب از لبنان و ديگر شهیدان دفاع مقدس، مدافع حرم، گمنام،امنیت، مدافع سلامت و مدافع وطن، انقلاب اسلامی، هستهای، منا و حج، شهدای امر به معروف و نهی از منكر روشنای آسمان قلب و انديشه و شيرينی زبانم بود همان ها كه ما اكنون هر چه داريم و نداريم از بركت خونشان است.
دلم زمان بیشتری را برای باقی ماندن در عتبه علویه میطلبید ولکن زمان برایم اندک بود و باید به سرعت عازم کربلا میشدم تا به قافله بزرگ اربعین برسم.
شب را در در بین احمد حمید در نجف بیتوته کردم تا سهشنبه صبح با تجدد قوا و نیرویی مضاعف عازم کربلا شوم.
صبح سهشنبه ۶ مهر ۱۴۰۰ مطابق با ۲۰ صفر المظفر و روز اربعین حسینی به تقویم عراق و سید سیستانی بارگاه قدسی و مطهر و منور حضرت پدر را در نجف اشرف با همه دلتنگیها، واگویهها و تمناها و راز و نیازها به امید زیارت دوباره ترک کردم و راهی کربلا شدم.