اگر موهبتی به نام خمینی نبود چه می شد؟ما می ماندیم و دنیایی پر از زشتی ها با آدمها و مکتب های بدرد نخور و دور ریختنی، آمریکا با آن هرزه گی ها و حیوانی اش آن شخصیت های بی شخصیتش و روشنفکر های بی آرمان با آن فکل کراوات و فیس و افاده هایشان، زندگی در دنیایی با این رنگ و بو با این مکتب های بی سمت و سو به چه درد می خورد؟
روح خدا موهبتی بود که در عصر جاهلیت ثانی پابه عرصه هستی نهاد.شبیه پیامبری که ظهورش در این عصر راه گم کردگی بشریت باورکردنی است.
آن روز فراموش نشدنی که در بهشت زهرا موسی وار چنان سخن گفت که جان تشنه ستم دیدگان مظلوم از زمزم کلام نابش سیراب می شد در خاطره تاریخ ماندگار خواهد ماند.
وقتی انگشت اشاره اش را نشان داد و با صلابت تمام بردهان ظلم کوبید همان هیبت پیامبری را داشت که با عصا بت ها را در کعبه فرو می ریخت.
دمش مسیحایی بود و نفسش بوی نفس نبی را می داد و اگر شنهای طبس در آن شب تاریک لشگر ابرهه را زمین گیر کرد از نفس الهی او بود.
پیامبر نبود، امام که بود، دست و زبان خدایی که داشت، ای روح خدا تو هیبت و هیمنه ی هزار ساله ادشاهی را به دم مسیحاییت به زمین کوبیدی، بت شکن، آن روز باور کردیم که تو فرزند ابراهیمی و با هر چه که رنگ و بوی بت دارد سر ستیز داری.
باور کردیم که تو به دین خدا عزت دادی، ازهمان روز اول که به میدان مبارزه با ظلم پا گذاشتی و پانزده خرداد شورانگیز را بر تارک تاریخ نشاندی سربازانت در گهواره انتظار می کشیدند و جهان یکبار دیگر در انتظار انقلابی عظیم می سوخت.
روح خدا تو سبکبال و طوفانی چون باد بر گلستان انقلاب وزیدی ،از میان لاله ها عبور کردی، بوی لاله گرفتی تو در گوش لاله ها خوانده بودی آمدنت را، حالا دلمان که فرو می ریزد یاد تو دوباره زنده می شود چرا که به تو دل بسته ایم و مدیون پاک باخته گی های توایم،
سایه ات رحمت خدا بود و حضورت آرامش بخش دل ها. راستی اگر موهبتی به نام خمینی نبود چه می شد، ما می ماندیم و غربت هزار ساله دین خدا و تماشای رنج و آه و ناله ستم دیدگان زمین، پس سلام ما بر تو ای روح خدا ،ای بنده صالح خدا