تار و پود اين شهر را از جنس شعر و هنر و موسيقي و گُل بافتهاند و باطنش بسيار زيباتر از ظاهرش جلوه ميكند. وقتي در شهر ميگرديم و در عمق و اندرون آن كنكاش ميكنيم، هزار دريچه از هنر و زيبايي به رويمان گشوده ميشود و حيرت ميكنيم از اين همه زيبايي.
گمان نمیکنيم کسی تا به حال به کاشان رفته باشد و «باغ فین» را نديده باشد؛ باغی که به سبب زیباییها و شگفتیهایش در سال 1389 به ثبت جهانی رسید و نامش در کنار هشت باغ مشهور ایرانی جاودانه شد.
وجود چنین باغ بهشت گونهاي در قلب کویری چنین تفتیده، شاید چیزی باشد شبیه به معجزه. با دیدن جوش و خروش آب از دل فوارههای باغ و حس طراوت و نشاط آن، اولین سئوالی که ذهن هر گردشگری را به خود مشغول میکند، این است که به راستی این همه طراوت چگونه از سینه سوزان کویر میجوشد؟
باغ که سهل است، كه تمام شهر و حتي تمدن چندهزار ساله سیلک، ای بسا تمام موجودیتش را از همین چشمهای دارد که ما امروز از ديدن آن به وجد آمدهايم. ميگويند از آن جهت اين چشمه، سليمانيه نام گرفت که شاه سلیمان صفوی، صفهای را دور آن بنا نهاد و چشمه به نام او شهرت یافت.
آب، حیاتیترین و اساسیترین عنصر باغ است که به اشکال گوناگون در حوضی راکد است و در دیگری، از تک فواره شترگلوی وسط حوض میجوشد و در حوض دیگری که 130 فواره دارد، بالا ميجهد و مکش میشود و در نهایت، نه آبی از حوض خارج و نه وارد میشود. از این سیستم، «پترکبیر» نيز در آبرسانی باغ فوارههای سنت پترزبورگ بهره گرفته است.
در دالانهاي تاريخ: بعد از باغ و درختان سرو و چنارهاي چهارصد ساله و سیستم آبرسانی غرورانگیز آن، نوبت به سرک کشیدن به دالانهای تاريخي فين است كه با همه شكوه و زیباییاش، یکی از تلخترین وقایع تاریخ ايران زمين را در خود نهفته دارد. اینجا محل تبعید امیرکبیر، وزیر لایق ناصرالدین شاه قاجار بود که به دستور او به قتل رسید. همه ما این قصه تلخ را بارها و بارها شنیدهایم و برای اين وزیر لایق، دل سوزاندهایم؛ شاید برای همین است که وقتی وارد حمام فين میشویم، بغضی گلویمان را میفشارد و غمی پنهان وجودمان را فرا میگیرد. سکوت توأم با احترام ديدار كنندگان بر فضای معنوی حمام میافزاید. لب پاشویه این حوض كه كنارش ايستادهايم، دقیقاً جایی است که رگ دستان مردی به بزرگي امیرکبیر بریده شد. در فاصله اندکی از حوض، تنديسهايي ديده ميشود که دلاک، در حضور میرغضب مشغول بریدن رگ دست امیر است و چه قصه تلخ و غم انگیزی است كه امروز، باغ فين شهرتش را مدیون همین واقعه تلخ ميداند.
از فین خارج ميشويم و به بافت تاریخی شهر میرویم تا به خانههایی نيز سرك بكشيم كه درهايشان به روی هر گردشگری باز است. اين خانهها و این شهر هزاران ساله را شايد شما هم بارها ديدهايد، اما در اين سفر، قصدمان تجديد ديدار از چند مكاني است كه هر چندبار كه ديده باشيم، باز هم دلچسب و تازه است. پس راهی خیابان «فاضل نراقی» و کوچه «آقا بزرگ» میشویم؛ جایی که قرار است با یک تیر، سه نشان بزنیم!
ديدار با «آقا كوچك»: در محوطهای مقابل «بقعه خواجه تاج الدین»، آنچه ديده ميشود خانهاي با دیوارهای کاهگلی است که 2 گنبد آجری بر بالای آن قرار دارد. گنبد شرقی، بقعه خواجه تاج الدین است. داخل بقعه، فضایی بزرگ با سقفی بلند است که قبور چند بزرگمرد در آن قرار گرفتهاند. متولی بقعه، مرد مهربان خوش سخنی است که برای ما از تاریخچه چندین صد ساله بقعه میگوید. از روزگاری که در قرن 7 هجری، خواجه تاج الدین نامی که مرد خیر و بزرگ شهر بوده، دستور ساخت این مکان را میدهد.
حال خوبی داريم وقتي در اين هواي مطبوع پاييز كاشان، مسجد «آقا بزرگ» نيز چنین بیحاشیه، ما را به خود میخواند. از زیر مقرنسهای آویخته مسجد میگذريم و آنچه شیفتهمان میکند، عظمت مسجدی از جنس تار و پود کویر است. گنبد آجری و ساده آن چقدر صمیمی ما را به خدا میرساند و گلدستههایش تو گویی دو شاخه بزرگ گل است كه رو به خدا كردهاند.
مسجد را آخرین یادگار شکوه معماری قاجار مینامند که به دستور «آقا کوچک» ساخته شده است. آقا کوچک فرزند ملامحمد مهدی نراقی بود که هنگام تولد، پدر را از دست داد و بنا به رسم آن روزگار، نام پدر را عاریه گرفت. بعدها که خود، ملایی صاحب نام شد، او را آقا کوچک ناميدند در مقابل آقا بزرگ، که لقب پدرش بود. محمد شاه قاجار، روزی از اینجا گذر کرد و با آقا کوچک همکلام شد. مرتبه سواد و دانش او، شاه را گرفت و دستور داد زین پس او را نيز آقا بزرگ بنامند و مسجد آقا بزرگ نيز با تلاش او ساخته شد.
خانههاي با هويت: نمیدانيم تا چه اندازه با خلق و خوی مردمان کویری آشنا هستيد، مردمانی بسیار گرم و صمیمی که از اصالتی بینظیر برخوردارند. مردمانی که در نوع معماری، پوشش، موسیقی و هنر، ذات درون گرا و آرام خود را نمایان میسازند و خانههایشان نمونه بارزی از خصلت کویری آنهاست.
در گذشتهای که سنگ و گل و خشت، از جنس دل بود و نه از جنس پول، خانه هويت داشت و به روي همه كس باز بود و سفره اهل خانه، وقت و بيوقت گسترده و مطبخ هميشه دودش به راه بود و مهمان حبيب خدا. دخترکان چارقد بسته و شلیته پوش، پشت دیوارهای این اتاق و آن اتاق میخندیدند و کودکان بازيگوش، دور حوض گودال باغچه، میان حیاط غوغا میکردند و خانم خانه، سوزن میزد بر ترمه هزار رنگ جانماز و عروس خانه وسمه میکشید بر چشمان نجيب و مهربانش.
روز دوم سفر، پا به محله قدیمی سلطان امیر احمد میگذاریم تا به سراغ یکی از همين خانههای ارزشمند و کهنسال شهر برویم؛ خانهاي كه از شاهکارهای هنر معماری دوران قاجار به شمار میآید.
سخن از خانه طباطباییهاست که توسط یکی از تجار معروف فرش آن زمان، یعنی حاج سید جعفر طباطبایی، در سال 1250 قمری ساخته شد. زیر نگاه تيز تصوير صاحبخانه، وارد خانه میشویم. از قرار، تاجری ثروتمند و خوشنام به حساب میآمده که توانسته است خانهای چنین فاخر و باشکوه بسازد.
خانه طباطباییها، خانهاي است با 40 اتاق ،4 حیاط،4 سرداب،3 بادگیر و 2 رشته قنات. با معماری حجاب دار و گودال باغچه خانهای متقارن و درونگرا که وقتی ساعتی از روزمان را در دالانهای تودرتوی آن میگذارانیم، آرام میگيریم و به خلسه میرویم.
در محلههاي اعيان نشين: دل كندن از خانه طباطباييها سخت است، اما پس از ساعتی بیرون ميآييم و به ديدن يكي از حمامهای قدیمی شهر میرویم؛ حمام سلطان «امیراحمد» که در همان نزدیکیها و در محله علوی واقع شده است. محله علوی، روزگاری از آن محلههای اعیانی به شمار ميرفت که امروزه بیشتر خانههای اربابی به جا مانده از روزگار شوکت و شکوه و سازههای مردمی آن دوران در اين محله قرار گرفتهاند. اين محلهها و همه محلههاي قديمي، هويت داشتند و زندگي در آنها رونق فراواني داشت.
از اين خانه به آن خانه: پاییز کاشان یعنی بهترین آب و هوا که نه خشکی و سردی کویر را دارد و نه گرمای شدید تابستان را. پاییز کاشان یعنی قدم زدن در خانههای تاریخی که با درختهای انار و میوههای سرخش آذینبندی شدهاند.
کاشان به دارالمومنین، شهر عقربها و دروازه کویر هم مشهور است و البته میتوان به کاشان، شهر خانههای تاریخی هم گفت، خانههایی که هریک به نام و عنوانی شهرت یافتهاند، مثلاً خانه بروجردیها، خانه طباطباییها، خانه عباسیان، خانه عامریها و خانه آلیاسین.
خانه نقلی کاشان: در کنار این خانههای معروف، پیشنهاد ما بهشما، حضور در خانه تاریخی «نقلی» است که کوچکترین خانه تاریخی کاشان است که در مرکز بافت تاریخی شهر کاشان و در نزدیکی بقیه خانههای تاریخی و مسجد آقابزرگ قرار دارد. اين خانه، قدمتی180 ساله دارد و از آثار تاریخی دوران قاجار است و در فهرست آثار تاریخی کاشان به ثبت رسیده است. به اين دلیل نام اين خانه را نقلی گذاشتهاند که نام فامیلی صاحب آن، «نقلی» بوده، ولی این خانه واقعاً «نقلی» است! خانه نقلی تقریباً یک دهم خانههای تاریخی کاشان وسعت دارد و از این منظر نيز یک خانه نقلی به شمار میرود.
منبع