کربلا و اربعین بی نظیرترین جغرافیا و رویداد معنوی کره زمین است که بر آسمان و زمین مباحات و نورافشاني می کند و حتی خاک پای زوارش دم مسیحایی دارد و مرده زنده می کند.
به گزارش خبرنگار پورتال خبری کاشان؛ همراهان زایر ، زایرین با پای دل، شكسته دلان زیارت اربعین امروز صبح جمعه 12 آبان96 مطابق با14 صفر 1439بعد از نماز صبح عازم سامرا و زیارت عسگریین شدم.
شهر سامرا در110 کیلومتری شمال بغداد ودر کنار رودخانه پرآب دجله واقع شده است.
سامرا محل حرم مقدس امام هادی، امام حسن عسگری، سیده نرجس خاتون و حکمیه خاتون سلام الله علیهم اجمعین جد، پدر، مادر و عمه جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
ابتدا به زیارت حضرت سید محمد برادر بزرگ امام حسن عسگری و عموی شریف صاحب العصر و الزمان در 30 کیلومتری جنوب سامرا و 80 کیلومتری شمال بغداد شدیم.
امامزاده سید محمد بن علی الهادی علیهما السلام از آنچنان جلال و شانی برخوردار است که حتی اهل تسنن و اعراب صحرانشین این منطقه علاوه بر شیعیان به این سید جلیل القدر معتقد هستند و هرگز به دروغ به نامش قسم نمیخورند و از حقیقت آن حضرت می ترسند و حساب می برند.
ساکنان سامرا و اطراف آن دعواهای خود را بوسیله قسم خوردن به آن بزرگوار حل و فصل می کنند و نذورات و هدایا زیاد برایش می برند.
لذت معنوی زیارت سید محمد چون عسل کامم را شیرین و وجودم را سرشار از امید و استجابت و معنویت کرد.
پس از زیارت سید محمد مسیری را با ماشین تا 15 کیلومتری سامرا آمدیم و مثل بقیه مسافرین باید پیاده می شدیم تا پیاده روی 15 کیلومتری ما به سمت حرم پیش درآمد پیادهروی زیارت اربعین شود.
هر زایری در این مسیر پیاده روی نجوایی عاشقانه با مهدی فاطمه داشت و با صاحبش یوسف گمگشته زهرا راز دل می کرد.
گروهی شراب طهور دعای سلامتی و فرج پرده نشین غیبت را جاری دل و جانشان می کردند تا از می ناب انتظار جرعه نوش صهبای مهدویت شوند.
بعضی زیارت عاشورا را زمزمه می کردند و برخی دیگر نوای نوحه و اشعار جانسوز مصایب حسینی را طنین انداز می کردند.
دیدن زنان و مردان سالخورده عصا زنان با كمر خمیده و دستان لرزان عمق محبت و حرارت سیدالشهدا را در قلوب عاشقانش هویدا می کرد که به راستی گرمی و داغی حرارت محبت امام حسین علیه السلام در قلوب محبانش خاموش نمی شود و آنها را با هر شرایط و ناتوانی به کربلا مغناطیس قلب ها می کشاند.
دیدن جوانی که عاشقانه غبار از قدم زایران سرمه چشم می کرد و با دستمالی در دست خاک از کفش هایشان می زدود عمق اخلاص و صداقت زایر را برایت تداعی می کرد.
مشاهده پرچم دیگر کشورها و ملیت ها در کنار زایران ایرانی و عراقی رمز سفینة الحسین اوسع و اسرع من سفن سایر الایمه را برایت نجوا می کرد و به تو می گفت به راستی کشتی امام حسین سریعترین و و وسیع ترین کشتی نجات در بین ایمه اطهار است.
حرکت کالسکه کودکان در دستان پدران و مادران یا اطفالی که در آغوش آنها بودند، حضور ناتوانان و بیماران جسمی در ویلچرها نیز حکایتی دیگر از این شرح بی نهایت بود.
برپایی موکب های پذیرایی ایرانی و عراقی بویژه آستان قدس رضوی در مسیر نیز تو را سیراب از سخاوت و کرامت بانیان خیر می کرد و طعام روشنی و برکت در جانت می ریخت.
اما غیر از همه این زیبایی ها دیدن امواج خروشان دجله موج سهمگینی بر قلبم بود که دقایقی مرا در کنار خود بر روی پل میخ کوب کرد با دیدن این رودخانه خروشان جگرم سوخت، کشتی دلم شکست و ناخدای سوز و آه قلبم مروارید اشک را بر ساحل چشمانم جاری کرد.
نجوایی را با امواج خروشان دجله مترنم شدم ای آب؛علی اصغر را فقط قطره ای آب بس بود، کودکان خیام حرم را مشکی کفایت می کرد تا از فرط تشنگی شکم ها بر زمین نمناک و مرطوب خیمه ها نچسبانند.
ای آب وقتی عکس عباس در رخت درخشید و در کفینش جمع شدی بهانه تقصیر چشمان زیبای قمرالعشیره و دستان خیبرگیر پور حیدر کرارشدی.
ای آب آن زمان که عباس بر سر فرات نشست و مشکی از آب برای حرم برداشت تو همه امید و دلخوشی سقای تشنه لب کربلا برای سکینه و رباب شدی که عموی علمدارشان برایشان آب می آورد و جگر عطشناکشان را سیراب می کند اما با تیر جهل و غفلت و کینه کوفیان و یزدیان بر مشک شرمنده ابوفاضل تا ابد شدی.
از کنار دجله و نیزارها عبور کردم تا اینکه ساعت 15 عصر روز پنجشنبه پس از سه ساعت پیاده روی در مسیر به اولین ورودی حرم که میدانی مزین به تصویر بزرگی از امام علی علیه السلام بود رسیدم بدلیل ازدحام جمعیت و عبور از بازرسی ها یک ساعت طول کشید تا به ورودی صحن مطهر عسگریین از باب المهدی رسیدم.
اذن دخول و زیارتنامه خواندم و پای در حرم زیبای امامین همامین عسگریین گذاشتم مشاهده ضریح بزرگ نوراني این حضرات معصومین با قبور آنها که اسامیشان روی آن نوشته شده بود دلم را جلا داد و قلبم را مصفا کرد.
اذان مغرب و عشا برای اقامه نماز اول وقت به جماعت از حرم بیرون آمدم تا شهد شیرین ارتباط با معبود را با عطر مهدوی در کام ریزم.
*سرداب مقدس محل ملاقات اولیا خدا و علما با امام زمان عج
نماز که تمام شد به زیارت سرداب مقدس رفتم سرداب زیر مسجد جامعی قراردارد که کنار حرم عسگریین است.
سرداب روزگاری محل زندگی و عبادت امام حسن عسگری و حضرت مهدی بوده است.
بسیاری از اولیا خدا و علما از جمله سید بن طاووس و علامه بحرالعلوم در این سرداب مقدس محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدند.
سرداب حال و هوای معنوی و روحانی عجیبی دارد حس غریبی داری وقتی که از پله ها پایین می روی هنگام ورود به سرداب همه را یاد و دعا کردم.
طنین زمزمه دعای کن لولیک و صدای گریه و التماس زایران با مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در فضای سرداب تو را منقلب ومتحول می کرد.
شب را تا نماز صبح در سرداب بیتوته کردم و پس از طلوع آفتاب مجدد به زیارت وداع عسگریین، حکمیه خاتون و نجمه خاتون رفتم.
پس از زیارت وداع از حرم بیرون آمدم و برای صبحانه از برکت موکب آذربایجان شرقی که مزین و متبرک به تمثال شهدایشان بویژه شهدای مدافع حرم اين استان از جمله محمود رضا بیضایی بود بهرمند شدم.
موکب آذربایجان شرقی علاوه بر پذیرایی با غذا و چای، نان لواش را نیز به صورت داغ و تازه پخت می کرد و از زایران پذیرایی می کرد.
موکب این استان حتی دستگاه چرخ خیاطی نیز برای دوخت لباس و کیف زوار در صورت نیاز داشت.
موکب آستان قدس رضوی نیز پذیرایی سه وعده غذای صبحانه، ناهار و شام را از زایران جلوی در ورودی حرم داشتند.
موکب های متعددی از ایران و عراق پذیرایی زوار اربعین حسینی را داشتند.
ساعت 6 صبح سامرا را از همان مسیر پیاده 15 کیلومتری طی کردم تا با ماشین های نجف عازم حرم امیرالمومنین علی علیه السلام شوم.
پس از طی مسیر پیاده حوالی ساعت 9به گاراج سامرا رسیدم و ساعت 10 یک ماشین پیدا کردم و با زایران آبادانی و اصفهانی به سوی نجف اشرف حرکت کردم.
بعلت ازدحام زیاد و ترافیک ماشین ها پس از 7 ساعت هنگام بانگ توحیدی اذان مغرب و عشا وارد نجف شدم.
بانگ علی ولی الله از ماذنه مساجد شهر صوت عدالت و انسانیت را طنین انداز می کرد.
با همه زایرین ماشین در کنار قبرستان وادی السلام پیاده شدم و به طرف حرم مولی الکونین، یعسوب الدین، اسدالله الغالب علی عالی اعلی به راه افتادم.
دیدن کاروان های پیاده و عراقی هایی که شبیه کاروان اسرا را در مسیر حرکت می دادند لحظات غربت و مظلومیت اهل بیت را برایت به تصویر می کشید.
موکب های متعدد پذیرایی و سیل جمعیتی که به طرف حرم در حال حرکت بودند شور و شکوه معنوی وصف ناپذیری را در وجودت ايجاد مي كرد.
پس از طی مسیری از شارع رسول به باب قبله رسیدم ایستاده دست بر سینه روبروی بارگاه همای رحمتی که از کرم گدا را عطا وعنایت می کند.
تا شرح زیارت امیرالمومنین علی علیه السلام جرعه نوش جام معنویت و بصیرت زایران اربعین حسینی باشید... یا زهرا