تاريخ انقلاب اسلامي در ايران و توجه به جريانها
و شخصيتهاي فکري همواره از نيازهاي مورد تاکيد
بنياندگذار انقلاب الامي امام خميني و رهبر معظم انقلاب در
مناسبتها و مقاطع مختلف بوده است، اهميت اين تاريخ نگاري ميتواند جنبه هاي گوناگوني
البته داشته باشد؛ از جمله توصيف و بيان عوامل موثر در پيروزي ملتي که حرکتش به
عنوان الگو و اسوه در جهان اسلام مطرح گرديد.
انقلاب ما، البته با همه تلاشها در تاريخ نگاري
و بيان اهداف، هنوز منازل ناپيموده و مقصدهاي دور فراواني دارد. کافي است اين
انقلاب نمونه و کم نظير را با بعضي انقلابهاي ديگر از جمله انقلاب فرانسه و يا روسيه
مقايسه کنيد و ببينيد نوشته ها و مکتوبات انقلاب اسلامي مردمي اين ملت چه حجم کمي
از تاليف و تحقيق را به خود اختصاص داده است.
زمان ميگذرد و شخصيتهاي تاثير گذار و شاهدان
اول و عيني اين واقعه هر روز از بين ما رخت برمي بندند و حسرت ثبت خاطرات را با
گذشت زمان بيش از پيش بر جا ميگذارند، غفلت از تاريخ انقلاب نه تنها ارزشها و
اهداف انقلاب را مخدوش خواهد کرد که چهره سازيهاي دروغين و قهرمان سازي از مخالفان
را به دنبال خواهد داشت.
هنوز کمتر از 4 دهه از پيروزي اين انقلاب و نزديک
نيم قرن از شروع آن نگذشته که ميبينيم چه آسيبهايي در اين مسير به اين انقلاب وارد
شده است،
معاونت
فرهنگي دانشگاه کاشان در کنار فعاليتها و کوششهاي فرهنگي در راستاي انقلاب و نظام
؛خود را موظف به ايفاي نقش فرهنگي در عرصه اجتماعي شهرستان نيز ديده است، از اين
رو از سال گذشته سلسله نشستهايي را با عنوان ‹‹کاشان در انقلاب اسلامي›› تدارک ديد،
دو نشست قبلي با عنوان ‹‹نقش زنان در انقلاب اسلامي در کاشان›› و نيز ‹‹تجليل از
حجت الاسلام مشکيني›› اهميت و ضرورت فعاليت
در اين مسير را براي ما دو چندان نمود.
از سال قبل مديريت ارتباطات فرهنگي در همکاري
با بيت آيت الله مدني با توجه به نقش اين بيت و مدرسه و مسجد ميانچال در انقلاب
اسلامي آن را مورد توجه قرار داد و تلاش نمود تا گامي کوچک در نشان دادن اهميت
موضوع و جلب توجه بدان و نيز ثبت خاطرات و بيان نقش اين حوزه در اعتلاي فرهنگ ديني
و انقلابي منطقه بردارد.
اميد است اين سلسله نشستها علاوه بر توجه دادن
نسل جوان و تجليل از سابقون انقلاب اسلامي زمينه پژوهشهاي مفصل تري را فراهم کند، به
فضل الهي هم اکنون جواناني در اين عرصه وارد کار شده اند که در صورت حمايت شايسته
و بايسته نهادهاي مسئول خواهند توانست گامهاي اساسي را در تبيين و نگارش و تثبيت
تاريخ انقلاب ايفا کنند.
قصد نگارش و اطاله کلام در خصوص اين بيت و
مدرسه را در اين کوته فرصت ندارم ، خدا کمک کند نگارش مفصلي از خاطرات و مصاحبه ها
را به همراه مقاله اي تفصيلي در اين خصوص خواهم نوشت.
فقط نکته اي که در اين مجال مورد توجه قرار ميدهم
توجه به مسجد و مدرسه ميانچال با محوريت بيت آيت الله مدني به عنوان نمونه اي از
کارکرد مساجد جامع در تاريخ اسلام است، اين مکان هم مدرسه اي براي تربيت عالمان ديني
است؛ هم مکاني براي مراسمهاي مذهبي و هم کانوني براي فعاليتهاي فرهنگي و در کنار
همه اينها مرکزي براي انقلابيون کاشان بود
.همه اينها البته به يمن فکر روشن و آينده نگر
و البته آشنا با مقتضيات فکري و تاريخي زمانه يعني آيت الله رضا مدني و همينطور
فرزند بزرگوارشان حاج آقا محمد بود، پدر و پسري که راه روشنگريشان ادامه مسير ملا
عبدالرسول مدني بود.
در زماني که عمده جامعه ديني سنتي با هنرهايي
از جمله سرود و تئاتر و ...چندان سر آشتي نداشت و مراکز هنري هم آلوده به فساد شده
بودند؛ اجراي برنامه هايي با اين فرم و با مضمون انقلاب و دين آن هم در مسجد و
مدرسه ميانچال نشانگر اهميت اين کار است.
اصولا در همان دوره هم اين فعاليتها هم حساسيت
و ايجاد مزاحمت توسط ساواک را فراهم نموده بود و هم موجب نگراني قشري از مذهبيون، اما
حاج آقا محمد شناخت خوبي از شرايط زماني و نيازهاي نسل جوان و مذهبي و خللهاي
موجود در عرصه فرهنگ و معرفت ديني و هنر داشتند و دارند.
شايد
اشتغال ايشان در نظام آموزش و پرورش اين شناخت را عميق تر کرده بود، از اين رو تبديل
مسجد و مدرسه علميه به کانوني فرهنگي اقدامي بسيار تاثير گذار و ابتکاري قابل توجه
بود، اينکه شما عرصه نمايش و سرود و ادبيات را به مسجد بياوريد هنوز هم ميتواند
اقدامي قابل توجه باشد؛ اينکه جلسات دانش افزايي و برپايي کلاس براي بانوان توسط ايشان
ترتيب داده شد و يا اقدام به تاسيس کتابخانه بانوان نمودند نشان از ذهن آشنا با نيازهاي
زمانه و ضرورت تحول در روشهاي مرسوم علم افزايي نسل جواني بود که در برابر تشنگي
به معارف ديني و هواخواهي انقلاب و اهداف آن خود را در برابر روشهاي سنتي و معمولي
ميديد که برايش جذابيتي نداشتند. حاج آقا محمد از اين جهت بنيانگذار انقلابي در
کاشان بودند که حوزه تبليغ ديني را تحت الشعاع خود قرار داد.
دقت ايشان در انتخاب سخنران براي برنامه ها هم
قابل توجه است، بنگريد به بعض بزرگاني که
در اين مدرسه به ايراد خطاب و سخن پرداختند، مرحوم شهيد باهنر و علي اکبر پرورش از
اين نمونه اند، البته حاج آقا محمد مدني دقت هايي هم داشتند که در جاي خود قابل
توجه هست، مثلا سحنرانان ملزم بودند اگر شب سخنراني دارند ظهر ميهمان ايشان باشند،
در اين ضيافت غير رسمي سخنران به خوبي در
جريان مسائل و نوع مخاطبان و فضاي مراسم قرار ميگرفت.
آخرين اين سخنرانان حجت الاسلام محمد حسين راستگوي
مشهدي بودند، واقعا اينکه يک روحاني پاي تخته و ساعتها کودک ونوجوان را با داستان
و نمايش و تخته (آن هم به نوشتن با دو دست) با مفاهيم و معارف ديني آشنا کند و بل
شيفته کند براي اهالي آن زمان بسيار جذاب بود. ايشان مردي بودند که به قول مهندس
بازرگان اصلا رمز موفقيتشان همين کودک شدنشان در ايفاي نقش تبليغي بود.
همينجا فرصت را غنيمت ميشمارم و يادي ميکنم از
مردي منتسب بدين خاندان که نقش او کمتر مورد توجه قرار گرفته و شخصيت علمي و
انقلابي او مغفول مانده است:آيت الله حسين امامي(۱۳۰۵-۱۳۸۰،کاشان) عزيزي بودند درياي
علم و فقه و ساده زيستي، شاگردي عالماني چون آيت الله بروجردي و حکيم و خوئي را در
دوران کسب علم داشتند.
در خانه اي بسيار ساده و قديمي زيستند و رفتند،
بارها که در اين خانه ايشان را ملاقات نمودم و ساعتها هم صحبتي با وي ؛هيچگاه صحبتي
از دنيا نشنيدم ، دهها پله را بايد طي ميکرديد تا به سطح خانه ايشان ورود پيدا ميکرديد،
سالها در قم و نجف تحصيل علم و اخلاق نمودند ، آنچنان در مسايل علمي با نشاط سخن ميگفتند
که بيشتر به طلاب جوان ميماندند تا مجتهدي در کهنسالي، نشاط و شادابي ايشان لذت
صحبت را با ايشان دوچندان ميکرد، در اولين
ملاقات با ايشان صميمتي ايجاد ميشد که آداب دوستي حاکم ميشد تا قواعد رسمي ....
هم مباحثه اي آيت الله مصطفي خميني بودند، همين
تعلق خاطر بدان شهيد و امام سبب شد که ايشان
اولين مجلس ترحيم مصطفيخميني را در کاشان برگزار نمودند، اطلاعيه آن را در مجموعه
اسناد انقلاب اسلامي ديدم، در آن اطلاعيه سخنران را چنين ذکر نموده اند:طلبه
فاضل،عبدالله موحدي محب.بزرگواري که امروز از بزرگان علم کاشان هستند.
اين بزرگوار حرکت انقلابي خود را در اين منطقه
در زمان اوج خفقان و سختي مبارزه در سال 42 ؛ يعني زماني که امام پرچم مبارزه را
برافراشتند آغاز نموده بودند، دوست بزرگوارم آقاي فراهتي که مدتي از شاگردان وي
بودند و خود نواده مرحوم آيت الله غروي کاشاني نقل کردند که ايشان در سال 42 که
اجتماع روحانيون در منزل آيتالله العظمي رضوي(ره) برگزار شد در مقابل رئيس شهرباني
وقت با شجاعتي کم نظير و با صراحت لهجه اعلام ميکند که ‹‹ما عليه کجرويها و ظلم و استبداد رژيم شاه ايستادهايم››
و پس از اين تهديد مردم را دعوت به تظاهرات عليه رژيم منفور پهلوي در مدرسه علميه
حضرت امام خميني(ره) در کاشان و بازار دعوت ميکند.
آيت الله حسين امامي داماد آيت الله مدني بودند،
مريد نداشتند و بل از آن فراري بودند.شايد همين راز گمنامي شان بود.پس از هجرت از
نجف و اقامت در کاشان سالياني در مسجد اجداديشان؛مسجد ميرعماد(سنگ) به وعظ و تبليغ
پرداختند و پس از رحلت در جوار حضرت معصومه آرميدند....روحشان قرين مخلصين باد...
براي من که البته زاده اين محل و مجاور اين
مسجدم بايد اضافه کنم که بيش از ميانچال همسايگاني از اين مسجد نه تنها مسجد که محله نزديک به آن را به قطب
فرهنگ انقلاب و اسلام در کاشان تبديل نمودند، کيست که در باب نقش ميانچال بنويسد و
از فدائي اسلام حاج اقا رسولزاده و مغازه محقر او در مجاورت مسجد و بازار ميانچال
که پايگاه انقلاب از دهه 30 شده بود غافل شود و بعد مغازه محقر عزيز جهادگر شهيد و
پدر شهيد حاج جواد يزداني يا از کتابفروشي کوچکي در همان راسته که مردي بزرگ در آن
ملجاء همه علاقه مندان دين و انقلاب در دوران طاغوت بود غفلت کند جناب يزدانخواه
را مي گويم که هر هفته با عطش و حس جستجو به دنبال نشريه هايي که براي نونهالان ميآورد
با اميد راهي بازار ميشدم.
کمي بالاتر با مردي کفاش اما مادحي شعر شناس و
مخلص که نمونه اي از پير غلامان اهل بيت بود که شعر و شعورش را هميشه هر که نيوش
کرد لب به تمجيد گشود؛ چاووشي خواني هاي او هم که جاي خود داشت...بالاتر نرسيده به
تير قيصريه هم مردي بود که هر چند کم حرف و سر به زير و ومحجوب در يک بزازي روزگار
ميگذراند اما درياي از خاطرات و خطرات و نيم قرن اخير کاشان را در سينه دارد؟آيا
کسي پيدا خواهد شد که اين طوطي اسرار را به سخن وادارد........اين راسته را همينطور
ادامه بدهيد تا ميرسيد به مسجد بالابازار..نقطه اتصال مسجد ميانچال و فعاليتهاي
فرهنگي آن با مسجد ميانچال حاجي رسولزاده بود.
کمتر کسي است از مبلغان و سخنرانان که مدتي را
در اين مسجد بالابازار سر نکرده باشد، اين
مسجد هم جاي خود دارد که در مجالي ديگر مورد توجه قرار گيرد، القصه حاج محمد رسولزاده در دوسويه اي واقع شده
بود که در ابازر يک نگاه به ميانچال و يک نگاه به مسجد بالابازار داشت.....حاج آقا
محمد البته به خصوص در ايام گرم تابستان در زير زمين مسجد ميانچال هماند بسياري از
بازاريان استراحت مينمودند.
در طفوليتم يکي از تفريحات من سر زدن به اين
سرداب مسجد و آرميدن در خنکاي اين مسجد و فضاي روحاني آن بود، آرامشي که هنوز بعد
از گذشت چهل سال هنوز آن را در عمق وجود خود حس ميکنم، البته شيطنت و کنجکاوي ام
مرا به استماع هم صحبتي بازاريان و همچنين تعدادي از روستائيان که کارشان تمام
نشده بود و در آنجا تا باز شدن مغازه استراحت مي نمودند؛ميکشاند....صرف ناهار را
هم در تيمچه کوچک جنب مسجد ميانچال در آشپزخانه کوچکي به خصوص در دوران شاگردي در
بازار در جنب مغازه آقاي رسولزاده بايد به آن خاطرات اضافه کنم.
کساني ديگري هم بودند که در رونق هر چه بيشتر اين
مسجد و مدرسه خواسته يا ناخواسته نقش آفرين بودند، اين اليته به مدد وسعت نظر آيت االه رضا و
فرزندش حاج آقا محمد بود که اصلا با انحصار ميانه اي نداشتند و مسجد را براي هر
گونه فعاليتي از هر کسي مينمودند .
يکي از آنها جلسه قرائت قرآني بود که استاد حاج
آقا محمد تولايي که هفتگي با همراهي حاج رضا يزداني و به طور منظم برگزار ميکردند.در
اين جلسات در دوره اي مرحوم آيت الله خراساني هم افاضه مينمودند، البته حاج رضا يزداني
جلسه قرائت ديگري هم در محله و مدرسه مسجد آقا بزرگ داشتند که در آنجا هم مرحوم
استاد ما حجت الاسلام رضوي تفسير قرآن ميگفتند.
هيات موسي بن جعفر هم که در سال و به خصوص ايام
محرم با تشکيل جلسات عزا و پشتيباني از فعاليتها بايد از آنان ياد کنيم.
در تاريخ البته مردان نامور و صاحب منصب و داراي
جايگاه بيشتر مورد توجه قرار ميگيرند، در
اين بين انسانهايي هستند که هر چند شناخته شده نيستند اما نقش به سزايي در تاريخ ايفا
کرده اند...در ميانچال و به خصوص در همه آن سالها شور و سوز فعاليت مردي مشهود بود
که تقريبا آنقدر به امور مسجد و مدرسه و کتابخانه مشغول بود که او را کمتر در بيرون
از آنجا ميديدند.
خوش
برخورد و خوش صحبت اما فعال و با جديت امور پشتيباني همه مراسمها را دنبال ميکرد،
از تنظيم نور و بلندگو بگيريد تا نصب ريسه برق و پذيرايي و تدارکات، حيف است از زحمات
آن عزيز خدوم که ساليان سال است در خاک آرميده يادي نکنيم، همچون برادر ش احمد شيعه که سطوري پيش از او ياد
کرديم؛ اين عزيز نيز از مخلصين خدمت در اين مسجد بود؛ بماند خدمات او براي طلاب و
هيات و....
اينها همه از مسجد و مدرسه ميانچال نه در کاشان
بلکه در کشور نمونه کم نظيري فراهم ميکند که شايسته توجه و نگاه بيشتري است اميدوارم
اين گام راه را براي برداشتن گامهايي بلندتر در مسير تعالي انقلاب فراهم کند.