پورتال خبری کاشان : در طول تاریخ معاصر ایران ، مردان بزرگی بودهاند كه در برابر دسیسهها و مطامع بیگانگان قد علم كرده و به مقابلهای مدبرانه و هوشمندانه دست یازیدهاند . يکي از اين مردان بزرگ ميرزاتقيخان اميركبير، صدراعظم بزرگ دوره ناصرالدين شاه ، از رجال برجسته ، آزاديخواه و اصلاحگر ايران است که در 20 دي 1230 هجري شمسي با دسيسه بيگانگان به ويژه انگليس و مزدوران داخلي در حمام باغ فين کاشان به شهادت رسيد . اميركبير يكي از پايههاي اصلي مبارزه با استعمار و استثمار در تاريخ معاصر ايران به شمار ميآيد. وي همواره سدي در مقابل مطامع دول روس و انگليس بود و مانع از رسيدن آنان به اهداف شومشان ميشد. بنابراين بررسي زواياي شخصيتي اميركبير و عملكرد او در برخورد با دول استعمارگر و نقش اين دولتها به ويژه انگليس در عزل و قتل امير حائز اهميت است . جیمز فریزر مامور انگلستان در ایران كه در دوره ناصرالدين شاه به صورت جهانگرد وارد كشور شده بود ، در مورد امیرکبیر و مانع بودن او در مقابل سیاستهای انگلیس گزارشی مینویسد كه در نهایت منجر به كشته شدن اميرکبير میشود . در اين گزارش آمده بود : « بدیهی است در مرحله اول باید از دست وزیری كه باعث اصلی همه این بدبختیهاست خلاص شد ، كسی كه پادشاه خود را در بردگی مطلق نگاه میدارد ، كسی كه در هر مورد فقط نقش خود را ایفا میكند و به پیشبرد نظرات خویش توجه دارد ، در حالی كه با روش معینی به نظر میآید هر پیشنهاد انگلیس را خنثی میسازد و با آن مخالفت میكند . چنین كسی هرگز نمیتواند در راه اصلاحات اساسی گام بردارد... كسان دیگری هم هستند ؛ اشخاصی كه اهمیت و ارتقای خودشان را مدیون نفوذ انگلیس میدانند و در نتیجه نسبت به قدرت انگلیس حساسیت دارند و در دست دولت انگلیس آلت و وسیله مطلوبی خواهند بود... شاه خوشحال خواهد شد كه از این بردگی نجات پیدا كند و اگر مطمئن به پشتیبانی موثری باشد در این زمینه همكاری خواهد كرد ؛ قائممقام دوستان بسیار كمی دارد و دشمنان خیلی زیاد ، به طوری كه كار اگر با مهارت انجام شود سقوط او را یك مساله سادهای مینماید . »
نامههاي شيل ، كاردار سفارت انگليس نيز در تهران درباره اميركبير بر تحكيم قدرت او در دربار اذعان دارد به طوري كه چهار ماه پس از سلطنت شاه و صدارت امير مينويسد : « اميرنظام مورد نهايت اعتماد شاه است ، رأي و ميل او تنها راهنماي سلطنت در انجام كارها و اصلاحات مملكت ميباشد... شاه نسبت به هوش و كارداني اميرنظام همان اعتقادي را دارد كه محمدشاه نسبت به حاجي ميرزاآقاسي. امير كاري را انجام نميدهد مگر اينكه قبلاً با شاه مشورت نمايد. اين معني حتي در امور بسيار جزئي صادق است. در هر مطلبي اگر فرصت توضيح زباني نداشته باشد ، يادداشت مفصلي به شاه ميفرستد و نظر خود را ميدهد. شاه نيز معمولاً تصميم خود را به خط خودش مينگارد » .
رضایی پژوهشگر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران مي گويد : یکی از جنایتهای بزرگی که انگلیسیها البته به همراه روسها در ایران انجام دادند توطئه و زمینه چینی برای قتل امیرکبیر بود ؛ چون امیرکبیر در برابر زیاد خواهیهای روس و انگلیس ایستادگی کرد و به همین دلیل انگلیسیها و روسها به همراه خود فروختگان داخلی زمینه حذف و قتل این بزرگ مرد ایرانی را چیدند و ایران را از وجود این شخصیت برجسته محروم کردند.
عبدالکريم قندهاري بازرگاني بود که در عصر صدارت اميرکبير از قندهار که در آن زمان جزو ممالک ايران بود به تهران آمد و از راه رباخواري دارايي هنگفتي گرد آورد. اين بازرگان به خاطر فرار از ماليات، مدعي تبعيت انگليس شد و زادگاهش را «شکارپور» هندوستان معرفي کرد ؛ وزير مختار انگليس نيز گذرنامه انگليسي او را صادر کرد و به امير نوشت: « به صراحت اعلام مي دارم که حاج عبدالکريم رعيت خالص دولت انگليس است.» اما نامه ها و اسناد زيادي بود که وي را متولد قندهار نشان مي داد ؛ از جمله سندي از زمان حاجيميرزا آقاسي صدراعظم محمدشاه به دست آمد که صدر اعظم چهار هزار تومان از عبدالکريم قرض گرفته و در زير آن به صراحت محل تولد او را قندهار نوشته بود. اميرکبير برخلاف رويه اي که دولت هاي ممالک آسيايي هميشه از مقامات انگليسي حرف شنوي داشتند با تشکيل جلسه تحقيق و بررسي ، همين سند را به سفارت انگليس ارائه کرد و گفت از نظر دولت ايران اين سند رسميت دارد و عبدالکريم طبق قوانين ايران بايد ماليات بپردازد ؛ وزير مختار انگليس به ناچار تسليم خواست امير شد.
محفل مهدعليا مادر ناصر الدين شاه محفل دسيسهكاري و توطئهسازي عليه اميرکبير بود و البته اين محفل با ارتباط نزديك با ميرزاآقاخان نوري و نفوذ مستقيم انگليسيها قرار داشت. اميركبير به توطئههاي مهدعليا و ميرزاآقاخان نوري كه در واقع همان مزدور سفارت انگليس بود آگاهي داشت و حتي در مقطعي دستور توقيف و تبعيد ميرزاآقاخان را صادر نمود ؛ اما سفارت انگليس وارد معركه شد و كلنل شيل وزيرمختار انگليس در يك ملاقات خصوصي از امير جداً خواست كه از اعدام نوري صرفنظر كند. سفارت در پايان مذاكرات از امير سند كتبي ميگيرد كه به جان ميرزاآقاخان نوري خطري وارد نشود و اميركبير در حالي كه تعهدنامه كتبي را امضا ميكرد ، گفت :پس شما به اين ترتيب ميخواهيد سند قتل مرا بگيريد. در نهايت بدگوييها و بدخواهيهاي مخالفان اميركبير و دسايس پنهان بيگانگان به بارنشست و ناصرالدينشاه امير را از صدارت خلع كرد که در نهايت به تبعيد و قتل اميرکبير در حمام باغ فين انجاميد . نقش انگليس در عزل و قتل اميرکبير را اینجا به دقت بخوانيد :
|